من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست تو هم زروی کرامت چنان بخوان که تو دانی
   
 
به قلم : س. مومنی
تاریخ : پنجشنبه نهم آذر ۱۳۹۶
در این اوضاعی که فیلم ها هیچکدام چنگی به دل نمی زند و سینما فربه ولی مریض و نه سالم است، دیدن فیلم ایتالیا ایتالیا خارج از تمام مباحث ایدئولوژیک، جدی و نظری، فیلم به غایت سرگرم کننده، شیرین و جذاب است.

فیلم داستان ساده ای از عشق، زندگی، جوانی و نحوه ی مواجهه ی پسر و دختر جوان در زندگی مشترک با مسائل مختلف دارد.

آنقدر تمام نماها، دیالوگها، بازی ها، لوکیشن، گریم و لباسها و غیره دلنشین و واقعی است که می فهمیم با یک کار حرفه ای و نه مبتدی و مبتذل مواجه هستیم.

«زن» در فیلم همانی است که باید باشد. هیچکدام از عکس العمل ها و رفتارها و دیالوگ هایش از شخصیتش بیرون نمی زند و مخاطب از همان نماهای اول می فهمد که با چطور شخصیتی همراه است، هرچند شغل دستیار کارگردانی و بعدها کارگردانی زن، ممکن است جزء شخص های خاص محسوب شده و مخاطب را دور کند؛ اما همین بعد شخصیت به واسطه گریم و تغییر نوع گفتگوها در زمان خستگی از کار و غیره به گونه ای پرداخته شده که تنها نیاز همراهی مخاطب با یک زن تحصیلکرده، اجتماعی و شاغل را در خود ایجاد کرده و به خوبی در این زمینه موفق بوده است. هرچند همین مسئله بارها در نقطه مقابل حضور مرد در خانه به واسطه شغلش که پژوهشگری و معلم خصوصی بودن است، اغراق شده و کمی توی ذوق می زند.

 

«مرد» اما به واسطه علایق خاصی مثل «زبان، موسیقی و در کل فرهنگ کشور ایتالیا» کمی از مخاطب دور است، اما به واسطه بسیاری دیگر از ابعاد شخصیتی، مثل عاشقی اش، جوانی اش، خانواده اش و حتی نوع دیالوگ و ارتباط با پدرش،(که به نظر من تمام اینها در «ایتالیای دوم» عنوان فیلم جاگرفته) خود را به مخاطب نزدیک کرده و برای مخاطب یک «واقعی دوست داشتنی» می شود. 

«عشق» در فیلم به خوبی تصویرسازی شده. «عاشقِ» معشوقی معمولی بودن که تنها از نظر «عاشق» چشمانش قشنگ است و چهره ای کاملا عادی دارد، اما همه چیزش برای «عاشق» و فقط برای «عاشق» زیباست. معشوقی کاملا واقعی که اتفاقن از نظر مخاطب نمودهای زیادی از زیبا نبودن هم دارد و کاملا معمولی است. 

«خانه و فرزند» 

اتفاق خوبی که در این فیلم تصویرسازی شده، تمایل به حضور فرزند در زندگی مشترک است. یعنی تصویرسازی اینکه با فرزند هم می شود عاشق بود و دیوانگی کرد و زندگی خوبی داشت، تصویری است که مدت هاست از سینما رخت بربسته و ابدا مسئله سینماگران نیست، در حالیکه یکی از مسائل مهم جامعه است.

هرچند تنها حس حضور کودک در زندگی مشترک، و نه واقعن حضور خود او در فیلم نشان داده می شود، اما همین که مخاطب میبیند، زن با آن همه شور زندگی و عشق بعد از فوت جنین در اثر اتفاق آنقدر افسرده و بی تاب به روزمرگی زندگی میچسبد و دیگر چیزی برایش مهم نیست، یعنی که برجسته سازی در این زمینه به خوبی صورت گرفته و آنچه که کارگردان در این زمینه باید می گفته، به خوبی بیان کرده است.

مادیات و خانه ی زوج جوان نیز ساده، جوانانه و نه ایدئال و خیلی رئال و واقعی است و تنها به واسطه هنر و علاقه آنها به هنر خاص و دوست داشتنی شده است.

«هنر»

عشق بدون هنر و هنر بدون عشق...این مسئله ایست که فیلم به خوبی به آن به واسطه موسیقی، کتاب، فیلم، توهم و تخیلات مرد نویسنده و پژوهشگر به آن پرداخته است.

«خانواده» و «شبکه دوستی و فامیلی»

از نقاط منفی فیلم عدم حضور خانواده ای کامل در کنار زوج جوان است. تنها یک پدر شوخ، خوشرو و البته دور از زوج که در شهری دیگر زندگی می کند و گاهی به آنها سری می زند و اتفاقن با عروس و پسر هم خیلی ارتباط خوبی دارد دیده می شود و یا مادری که در سکانسی کوتاه همراه دخترش به بیمارستان می رود و یا تولدها و دورهمی های دوستانه هم در حاشیه داستان اصلی قرار داشته و اتفاقن خوب است که اصلن قرار نبوده در محوریت قرار بگیرند، اما حضور کمرنگ خانواده نقطه ی مثبتی برای فیلم نیست.

در انتها باید بگویم که فیلم، یک فیلم مطلوب و سرگرم کننده است که به واقع با پرداخت خوب داستان، بازی ها، نماها و تصویربرداری و تدوین خوب به یک سینمای «اصلی، حرفه ای و واقعی» برگشته و مخاطب را تا انتها با رضایت و درگیرشدن در فیلم، با خود همراه می کند.

بازیگران اصلی: سارا بهرامی، حامد کمیلی 

مهم نوشت: ایتالیا ایتالیا خیلی برای من خوب بود. نزدیک، صمیمی، واقعی و شبیه من.